پنجرۀ عقبی
پنجرۀ عقبی ماجرای یک عکاس خبری است که طی حادثهای پایش شکسته است و مجبور است مدتی را روی صندلی چرخدار در خانه بماند. او از سر بیکاری و بیحوصلگی به تماشای رفتار همسایههای آنطرف حیاط مینشیند. مشاهداتش باعث میشود به یکی از همسایهها شک کند، اما آیا این ظن حاصل خیالبافی اوست یا واقعاً قتلی رخ داده است؟
به گفتۀ منتقدان، پنجرۀ عقبی از بهترین فیلمهای دلهرهآور تاریخ سینما محسوب میشود. انستیتو فیلم آمریکا در سال 2007، این فیلم را در فهرست بهترین فیلمهای تمام دوران در رتبۀ چهل و هشتم قرار داد و در ماه ژوئن 2008، در بین ده فیلم برتر ژانر معمایی، رتبۀ سوم را به آن اختصاص داد. مجلۀ تایم دربارۀ این فیلم مینویسد: «پنجرۀ عقبی یکی از بهترین فیلمهای هیجانانگیز هیچکاک است؛ آمیزهای از تکنیک و هنر.»
نشر چترنگ فیلمنامۀ پنجرۀ عقبی را به همراه فیلمنامۀ دکوپاژشده و تحلیل متنی آن، در یک مجلد منتشر کرده است. فیلمنامۀ پنجرۀ عقبی را جان مایکل هیز بر اساس داستان کوتاهی از کرنل وولریچ نوشته و در بخش بعدیِ کتاب، استفان شارف، مفسر و منتقد آمریکایی، هم دکوپاژِ نمابهنمای آن را انجام داده و هم نقدی ساختاری با عنوان «آجرها و ملاط» بر آن نوشته است. این بخش برای دوستداران سبک هیچکاک و همۀ علاقهمندان به فیلمنامهنویسی و فیلمسازی، جذاب و آموزنده خواهد بود.
پنجره عقبی را شاهپور عظیمی به فارسی برگردانده و انتشارات چترنگ آن را در 298 صفحه منتشر کرده است.