راهنمای خرید               

 کتابنامۀ ۱۴۰۲ نشر چترنگ 


شنبه, ۱۲ اسفند,۱۴۰۲

برشی از کتاب درآمدی بر علوم اعصابِ شناختی

فرض کنید مدادی را روی میز میگذارم و از شما میخواهم نامتان را بنویسید. عقل سلیم میگوید لازم است بتوانید جهت درست مداد را درک کنید تا روش مناسب در دست گرفتن آن را بدانید. یکی از لذتهای علم این است که عقل سلیم در اغلب موارد اشتباه میکند.

میدانیم که در این مورد این مسئله درست است؛ چون دیوید میلنر و مل گودِیل وضعیت بیماری به نام دی[1] را شرح دادهاند که قادر به تشخیص جهت نیست؛ اما میتواند مداد را در جهت درست در دست بگیرد. دی به خاطر ناتوانی در تشخیص اشیا به کلینیکی مراجعه کرده بود که توجه آنها را به خود جلب کرد. این مشکل نتیجۀ آسیب به مغز در اثر مسمومیت با مونوکسید کربن بود. زمانی که در تعطیلات بود، گاز از آبگرمکن نشت کرده بود.

 

 

یک توضیح برای آنچه میتوانست و آنچه نمیتوانست انجام دهد، این است که فرض کنیم دو سیستم نسبتاً مستقل وجود دارند که یکی از ایندو مختص ادراک شکل و دیگری مختص استفاده از شکل برای هدایت عملکرد است. نظر من این است که احتمالاً در مغز دی سیستم اول صدمه دیده و سیستم دوم سالم مانده است. خوشبختانه برای یافتن پاسخ این موضوع روشی وجود دارد و آن اسکن گرفتن از مغز است.

نتایج نشان میدهد که صدمه به مغز دی در منطقهای است که هنگام تشخیص اشیا فعال میشود. این منطقه اُکسیپیتال یا پسسری جانبی یا کمپلکس LO نام دارد. منطقۀ فوق در مرز بین لوبهای اکسیپیتال و گیجگاهی قرار دارد (تصویر ۵). هنگامی که دی اشیا را مشاهده میکند، هیچ سیگنالی در این منطقه وجود ندارد و این دلیل ناتوانی او در تشخیص اشیا است. بنابراین کمپلکس LO برای توانایی استفاده از شکل اشیا در تشخیص آنها حیاتی است.

نتایج نشان میدهد که صدمه به مغز دی در منطقهای است که هنگام تشخیص اشیا فعال میشود. این منطقه اُکسیپیتال یا پسسری جانبی یا کمپلکس LO نام دارد. منطقۀ فوق در مرز بین لوبهای اکسیپیتال و گیجگاهی قرار دارد (تصویر ۵). هنگامی که دی اشیا را مشاهده میکند، هیچ سیگنالی در این منطقه وجود ندارد و این دلیل ناتوانی او در تشخیص اشیا است. بنابراین کمپلکس LO برای توانایی استفاده از شکل اشیا در تشخیص آنها حیاتی است.